تشريح علمي لغا ت وجملا ت ضروري براي جوانان (بخش 10)
ارسالي خديجه سالار ارسالي خديجه سالار


دموكراسي عبارت است از اِعمال نظر در مسائل سياسي–اجتماعي توسط اكثريت مردم در گردهماييهاي بزرگ، پس از بحث و مذاكره به وسيلة رأي گيري ... نمونه هاي بارز اِعمال اين قبيل دموكراسيها را در تاريخ ميتوان در سيستم حكومتي شهرهاي آتن، اسپارت، كارتاژ، سيراكوز و غيره مطالعه كرد، كه مردم براي انجام و يا چگونگي انجام هر امر مهمي به مشورت و رايزني با يكديگر پرداخته، سپس براي كارهايشان تصميم ميگرفته اند. عده اي از صاحبنظران مسائل اجتماعي – سياسي بر اين اعتقادند كه دموكراسي مستقيم هنوز كماكان در نقاط مختلف جهان، از طريق مراجعه به آراء عمومي به اجرا درميآيد كه در واقع همان شكل از تصميم گيري است كه امروزه ما بدان «رفراندوم» ميگوييم، با اين تفاوت كه به دليل گستردگي و پيچيدگي روابط ارگانهاي اجتماعي با مردم، مراجعه با آراء عمومي يا اِعمال دموكراسي مستقيم ديگر نميتواند مستمر باشد. دموكراسي معا صر در عصر حاضر به حكومتي دموكرات گفته ميشود كه مردم در ادارة آن سهيم باشند و در نتيجه به طور نسبي از مزاياي آزادي در آن جامعه برخوردار گردند ... همانطوركه گذشت، ابتدايي ترين دموكراسيها در كشور شهرهاي يونان قديم اعمال ميشد كه افلاطون و ارسطو به دليل مشاركت عوام در انتخابات، و حتي گاهي به دست آوردن بعضي پستهاي مهم اجتماعي، با دموكراسيِ استوار بر آراي عمومي مخالف بودند .... ولي عليرغم مخالفت اين دانشمندان با تقسيم قدرت بين اشراف و عوام ملاحظه ميكنيم، دموكراسي يونان در روم باستان نيز مستقر ميشود، گرچه بعدها با تشكيل امپراتوريهاي روم اين مسأله سياسي در ايتالياي آن زمان در محاق قرار ميگيرد ... به هر تقدير آنچه امروز در دنيا بدان عمل ميشود، به استثناي مواردي كه كم هم نيست، تكيه بر آراء و عقايد سياسي-اجتماعي قاطبة ملتها دارد كه به طور خلاصه شعار «قدرت از آن توده هاست» را جامة عمل ميپوشاند .... اگر بخواهيم جملة كوتاه «قدرت از آن توده هاست» را تجزيه و تحليل كنيم چيزي جز ارادة عام روسو نيست ... يعني همان چيزي كه ژان ژاك روسو ميگفت، و نيچه نيز گفت: «دموكراسي حاصل اخلاق بردگان است» ... روسو معتقد بود مردم اعم از آگاه يا ناآگاه براي حراست از خود و آزاديهاي طبيعي خويش ناگزير از تشكيل جامعه و ايجاد قراردادهاي اجتماعي هستند .... و نيچه نيز بيان داشت: «عوام بردگانند و آنچه را از طريق قدرت جمعي بنا نهند، اخلاق آنان است» .... سپس فرياد سرداد: «ابر مرد Ubermench كه همان سمبول انسانهاي آگاه است دو راه بيشتر ندارد، يا در توده حل شود و تسليم طبيعت پستٍ توده گردد يا در انزواي خود (جنگل خود) پنهان شود و نظاره گر بيخردي عوام باشد» .... وي اولياي امور برخاسته از ميان مردمان غير والا را چنين ميگويد: «احترام به اولياي امور و اطاعت از ايشان، و حتي احترام به اولياي كج و معوج {خواب خوش چنين ميخواهد}، من چه توانم كرد؟ كه قدرت با پاي كج و معوج راه رفتن را دوست دارد.آنچه در اينجا باور كردني است اينكه روسو و نيچه هر دو قدرت سياسي–اداري جامعه را در كف عوام يا توده ها ميدانند با اين تفاوت كه روسو به اولياي برخاسته از ميان توده ها حق ميدهد و حكومت آنها را مشروع و قانوني ميداند ... در حالي كه نيچه در عين حال كه خواستٍ توده ها را اساس حكومتها ميداند، ايشان را به دليل ناآگاهيشان و عدم والاتباريشان مورد ملامت قرار ميدهد .... خلاصه نتيجه اينكه دموكراسي معاصرِ استوار بر روند حكومتهاي عتيق در عصر حاضر براي تبيين خود به فاكتورهاي ذيل متوسل ميشود:
1-مردم حق و مآلاً لياقت دارند كه بر سازمانهاي اجتماعي خود نظارت داشته باشند. 2-افراد آزادند و اين آزادي نبايد مسدع و مزاحم ديگري باشد. 3-براي جلوگيري از هرج و مرج، با رضايت اكثريت مردم هر جامعه اي، بايد با در نظر گرفتن اصل برابري، نظامات سياسي – اجتماعي و قضايي محكمي بر آنها تحميل گردد. 4- مردم گرچه از لحاظ نژاد و استعداد با يكديگر متفاوتند ولي اين امتيازات ويژه براي هيچ يك از افرادِ هيچ جامعه اي هيچ حقي به وجود نميآورد. 5- دموكراسي، اصلي بر اساس تعاون دارد كه آن تشكلهاي گروهي، حزبي و ايجاد فضاي باز سياسي است. با توجه به فاكتورهايي كه برشمرديم استنباط جميع ممالك اروپايي و آمريكايي از دموكراسي عموماً عبارت است از ابتدا تفكيك قوا در جامعه، سپس آزادي در انتخابات براي ايجاد حكومت قانون، و سرانجام آزادي در نطق و بيان، و داشتن باورهاي مذهبي و انديشه هاي سياسي. گروه اجتماعي Social Group گروه اجتماعي كه صورت كامل آن جامعه است , واحدي است اجتماعي مركب از دو تن يا تعداد بيشتري از انسان كه بر اثر كنش هاي متقابل اجتماعي Social Interacions به يكديگر پيوند خورده باشند . كنش هاي متقابل اجتماعي افعالي هستند كه بين دو تن يا عده بيشتري انسان در مي گيرد و در آنان نوعي هماهنگي به وجود مي آورد .كنش هاي متقابل اجتماعي بر ارتباط متقابل اجتماعي Social Intercommunication استوارند و ارتباط متقابل اجتماعي مستلزم اين است كه دو تن يا عده بيشتري انسان براي يك ديگر منشا تاثير شوند و حالات رواني خود را با وسايلي به يكديگر انتقال دهند !تكلم و تلقين Suggestion و تقليد Imitation از عوامل ارتباط متقابل اجتماعي هستند . تلقين تاثيري است كمابيش عاطفي و بي واسطه كه شخصي در شخصي مي گذارد , و تقليد رفتاري است كمابيش عمدي كه مطابق نمونه اي معين صورت مي گيرد .در اين صورت گروه اجتماعي عده اي انسان است كه بر اثر ارتباط متقابل تن به كنش هاي متقابل مي دهند . كنش هاي متقابل اجتماعي : كنش هاي متقابل اجتماعي كه مبناي كنش هاي مشابه اعضاي گروه يا رفتار گروهي Group Behavior هستند ؛ بر دو گونه اند : ۱ : كنش هاي متقابل پيوسته ( Associative Interactions ) ۲ : كنش هاي متقابل گسسته ( Dissociative Interactions ) دسته اول كنش هاي متقابلي هستند ؛ كه در جهت يگانه اي صورت مي گيرند ؛ و كنش هاي متقابل گسسته ؛كنش هاي متقابلي هستند كه جهت يگانه اي ندارند .
ادامه دارد
July 17th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي